خلاصه داستان :
دانلود رمان روزگار جلد دوم آزاد دانلود رمان روزگار جلد دوم آزاد . سرگرد روزگار توتونچی پسر آزاد توتونچی(رمان "آزاد" رمان آزاد | shaghayegh_h96) آدمی هست که کارش براش خیلی مهمه، پروندهای رو قبول میکنه که اون رو درگیر میکنه؛ درگیر دختری که پر از نقطههای تاریک هست. دختری که یه کلاف سردرگم هست! ببینیم کدوم می تونند موفق بشند و مسیر زندگی دیگری …
نام رمان : روزگار(جلد دوم آزاد)
نام نویسنده : shaghayegh_h96
ژانر :عاشقانه_پلیسی
یه شبایی اصلا نگذشت، اما ما ازش گذشتیم…!
یه شبایی هم بد گذشت، سخت گذشت.
یه شب هایی داد زدیم، اما جز دلمون هیچکس صدامون رو نشنید…!
یه شبایی همه چیز بود به جز اونی که باید میبود!
یه شبایی هوا عجیب دو نفره بود، اما همون شبا ما بودیم و تنهاییمون.
یه شبایی نفسمون برید از این همه بغض.
یه شبایی نفس کم آوردیم، اما دووم آوردیم!
یه شبایی فقط زنده بودیم…زندگی نکردیم…!
یه شبایی زنده هم نبودیم..فقط بودیم..همین!
حالا یک دقیقه سکوت به خاطر همه این شبهایی که با اندوه سپری کردیم.
شبهایی که شاید بارها و بارها توی تنهاییهامون شکستیم و هیچکس نفهمید، جز دلمون. دلی که بازی خورده بود و بوی سوختگی میداد.
قسمتی از داستان :
_پیاده شو!
+چرا اومدیم اینجا؟
_خودت چی فکر میکنی؟
کمربندش رو باز کرد.
_فکر میکنم اون قدر عاشقمی که دوریام رو نمیتونی تحمل کنی!
یه تای ابروم رو بالا دادم. پوزخندی زد و از ماشین پیاده شد. ماشین رو دور زد و در سمت من رو باز کرد. نگاهی به چهرهی
خشکش کردم و پیاده شدم. نگاهم به ساختمون افتاد، یه ساختمون دو طبقه با نمایی سفید که به زیبایی ساخته
شده بود. روزگار جلوتر از من راه میرفت. من هم پشت سرش بودم. به در ورودی که رسیدیم، در باز شد